چشای بارونی من دیگه طاقت نداره بدونه تو حتی یه دارم فرهادم" src="http://i5.tinypic.com/3yo8kf7.gif" align="baseline" border="0" hspace="0"> درسکوت دادگاه سرنوشت عشق برما حکم سنگینی نوشت گفته شد دل داده ها از هم جدا وای بر این حکم و این قانون زشت
عاقبت عاقبت غربی شرط می بندم مهربانی حاکم کل مناطق می شود
دورم ز تو ای خسته خوبان من مرغ اسیرم به عزیزم چه نویسم؟ ترسم که قلم شعله کشد صفحه بسوزد با آن دل گریان به عزیزم چه نویسم؟ |